در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

عماد نوشت ویژه عید

 پرده اول

رفتیم خانه یکی از آشنایان عید دیدنی 

عماد کنار پسر عموی همسر نشسته  

صاحبخانه یک ظرف پر از گز آردی بر داشته و تعارف می کنه... 

عماد از پسر عمو می پرسه:اینا چین؟ 

پسر عمو:گزآردی 

عماد:من گز دوست ندارم آرد بر میدارم 

(طفلکی بچه تو عمرش گز آردی ندیده..البته من بخاطر همون آردش و ریخت و پاشش هیچ وقت نمی خرم) 

 

 پرده دوم

عماد تو برنامه های تلویزیون دیده که بابا نوئل برای بچه ها کادو می بره .هی گیر داده چرا برای من کادو نمی یاره  

منم بهش گفتم برای تو عمو نوروز کادو میاره. 

روز عید یک دست لباس بن تن کادو کردم و گفتم عمو نوروز اورده. 

عید هر جا رفتیم به همه می گفت عمو نوروز برای شما هم کادو آورد؟؟!!  

و اینگونه بود سنت جدیدی که ما بر جا گذاشتیم  

باشد تا برای آیند گان درس عبرتی باشد

  

پرده سوم

آقای همسر و عماد نشستن بازی کامپیوتری  

یکم بعدش همسر آمد توی آشپز خانه کنار من ... 

پشت سرش عماد ظاهر شده  

میگه مامان تو باید برنده را بغل کنی ..بابا را بغل نکن باخته. 

منم بغلش کردم 

گفتم حالا مگه بابا چندم شده 

میگه من پنجم شدم بابا ششم شده یعنی اخر 

میگم تو و بابا کولاک کردین خلاصه    

 

 

 پرده چهارم

بهش میگم برو مسواک بزن 

میگه نمی خوام 

چرا؟ 

آخه می خوام دندونام زودتر خراب بشن و بیفتن تا فرشته ها برام کادو بیارن. 

کی گفته؟ 

توی برنامه کودک  

چند شب بعد 

مامان الکی میگن فرشته ها کادو میارن. 

مامان ٬باباها می خرن کادو را میگن فرشته ها آوردن 

میگم کی گفت؟ 

خودم فکر کردم فهمیدم 

 

پ ن: 

بالاخره سخت ترین کار را در زندگیم کردم. 

توی تعطیلات اتاق عماد را جدا کردم. 

فکر کنم برای خودم سختتر بود . 

نه تو تنها نیستی....من همیشه هستم فقط... کمی دورتر

 

نظرات 34 + ارسال نظر
دکتر بارانی دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ق.ظ

گازش بگیر خام خام

گاز...نه...اونم خام... عمرا..

دلژین دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://drdeljeen.com

ای جااااااااااااان ... بچه های این دوره زمونه باهوش شدن یا اینکه ما خنگ بوذیم!!!
عزیززززززززززم پسرت دیگه مرد شده باید تنها بخوابه ...بغض نکن دیگه...بووووووووس

ما هم زیاد خنگ نبودیم

مرد کوچک من...
ممنون ..بوسسسس

ali ahmadi دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ http://www.oghab1390.blogfa.com

137037036733130735630663[گل]سلام
وبلاگ قشنگى دارى .
اگر مایل به تبادل لینک با من بودى منو با اسم *باشگاه عقاب محمودآباد* لینک کن و بعد
خبرم کن تا لینکت کنم .
باتشکر

www.oghab1390.blogfa.com

هرگاه خداوند تو را به لبه پرتگاه هدایت کرد به خدا اطمینان کن ، چون یا تو را از
پشت خواهد گرفت یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت.

ممنون

آیدا دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ http://1002shab.blogfa.com/

آخی چه بامزه است این پسرک
مامانم برای من و خواهرم هم عیدی میزاشت پشت در می گفت عمو نوروز آورده.روزی که فهمیدم عمو نوروز وجود نداره خیلی حالم بد شد

یعنی شما زودتر اختراعش کردین
چه حیف می خواستم به نام خودم ثبتش کنم

لژیونلا دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام آنی جونم.
خوبی؟ تعطیلات خوش گذشت؟
عمادنوشتها فوق العاده اند...
کار خوبی کردی. یک قدم بچه رو به استقلال نزدیکتر کردی.

سلام عزیزم
جای شما خالی
ممنون

دکتر نفیس دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ http://drnafis.blogfa.com

پرده اول کاربردی بود ! دفعه بعد برم یه جا اصرار کنن می گم مرسی من آرد بر میدارم
پرده دوم چهارم ! ای ول !

مواظب باش آردش نپره تو گلوت
بگو یک لیوان آب هم بذاره کنارش
ای ول...

مژگان امینی دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://persianblog.ir

پس دندانهایش نجات یافتند.
جدا کردن که خیلی سخته یه چیزی شبیه از شیر گرفتن.
برایت آرزوی موفقیت می کنم.

ظاهرا
دقیقا خودم هم اینو گفتم
مرسی عزیزم

محبوبه دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:06 ب.ظ

من سه سالم بود که اتاقم از مامان و بااب جدا دش...خیلی بد بود

کوچولو بودی که!!!!

سارا از ژوژمان دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://judgment89.wordpress.com/

الهــــــــــــــــــــــــــی
چه وابستگی مادر فرزندی خوشملی
کر کنم پرده ی چهارم مربوط به همون زمانی بود که مدرسه اش به شما می گفتن کادوبیارین ما میگیم چنو بچه ی خوبی بودین فرشته ها واستون آوردند.
راستی نگفتین بازنده رو هم بغل کردین یا نه

ممنون
خوب دیگه این روش هم جواب نمیده
صداقت از همه چیز بهتره
به نظر من اینجوری بچه ها را احمق تصور می کنیم
برنده بازنده نداره که

علی راد دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ب.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام بر مادر و فرزند خوشبخت
خیلی جالب بود
بهش گز بدون آرد بده تا بگیره که گز آردی یه چیز دیگه هست
جناب دکتر ششم شدن
الان عماد جون چند ساله هست که اتاقش رو جدا کردین؟

سلام
ممنون
خوب مسئله اینه که اصلا گز دوست نداره
میگه وسط بازی دیگه ادامه نداده
وگرنه کلی بازی کن ماهریه
الان شش سالش تموم شده

ربولی حسن کور سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ http://www.rezasr2.blogsky.com

به علی راد:
وقتی پدر شدی میفهمی که اگه عماد اول میشد من دوم میشدم

قابل توجه علی اقا

حامد سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ

سلام
این پستتون بهترین پستی بود که من تا الان اینجا خونده بودم !! همش عماد نوشت !!!!!
پرده چهارم خیلی خوب بود ! احتمالا موقع گفتن این جمله "خودم فکر کردم فهمیدم"خیلی دوست داشتنی بوده !
نمی دونم این جدا کردن اتاق بچه خوبه یا بد ولی من خودم وقتی این اتفاق برام افتاد اصلا دوست نداشتم !!

سلام
ممنون شما لطف دارین
خیلی...... وقتی مادر نه ببخشید پدر شدین بهتر درک می کنین
من که اصلا دوست ندارم
برای من که خیلی سخته

علی راد سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:33 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
خب آنی جواب بده زود تند سریع فوری آنی ضربتی و برا گل پسرت اقدام کن
فک کنم مربوط به رشته شما هم بشه/
شانس آموزش زبان به کودک پس از چند سالگی بسیار ناچیز است؟

الف ) 4 سالگی
ب) 6 سالگی
ج) 7 سالگی
د) 5 سالگی
پدر و مادر ما که این شانس رو در اختیار ما نذاشتم الان دارم دست پا می زنم تا بتونم یه خورده انگلیسی صحبت کنم

سلام
نمی دونم دقیقا چقدر دیر شده؟؟؟
اما
من که گفتم پسرم مدرسه دو زبانه میره
روزی دو تا ۴۵ دقیقه زبان تو پیش دبستانی و از کلاس سوم هم زبان فرانسوی را شروع می کنن

از ما که گذشت ولی جایی خوندم همین چند روز پیش تو نت که بهترین زمان تقریبا دو سال و نیم است
منم دیر اقدام کردم
عماد گاهی به زبان من ایراد می گیره
آخه تلفظ ها الان عوض شده
باید خودم هم برم کلاس زبان

بیوطن سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ

آی خندیدم به این عماد نوشت

خوب چرا عمو نوروز برا ما نیاورد

نوش جان
خوب بگو بیاره
حتما نخواستی

نسیمه سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

چه خوب شد که عماد نوشت گذاشتید دلم واسه عماد تنگ شده بود عزیزم...حالا آرد برداشت خورد یا فقط آبروریزی در آورد....دکترو هم لینک می دادی خوب گناه داره خوب

الان که دیگه دلت وا شده؟
نه وقتی از نزدیک مشاهده کردن فهمیدن آرد چیه
گز برداشت اما اونم نخورد فقط یک گاز زد و گذاشتش توی بشقاب
آخیه راست می گی ها
دکتر همیشه منو لینک میده
در اولین فرصت

علی راد چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
آره قبلا گفته بودین در مورد کلاس زبان حواسم نبود
نه اصلا دیر نیست در واقع هفت سال اول زندگی هر دو نیمکره مغز برا یادگیری زبان فعالن ولی بعده 7 سالگی نیمکره راستی تعطیل میشه
فقط اجبار نباشه که خودتون حتما می دونید
جناب دکتر هم صحیح می فرمایند از همین الان خودمو آماده کردم برا دوم شدن

سلام
پس حواست کجا بود ؟؟
دوست دارم بعد از این نقش خواهر بزرگترت را بازی کنم
زود بگو ببینم کجا بود؟؟هانننننن
فکر نکنم کامل تعطیل بشه
اگه ازش استفاده بشه بازم تعطیل می شه؟؟
خوب یه جورایی اجبار که هست
اما علاقه داره
هر وقت تشویق بشه عالی
بعضی وقتها می گه فقط به خاطر کلاس زبان میره مدرسه
دوم شدن از همین الان مبارک
البته اگه ششم نشی

علی راد پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
آخه بیشتر به کلاس ووشو فک می کردم
آره برا یادگیری زبان دوم تعطیل میشه نه چیز های دیگه/ حالا نگران چی هستین؟ مهم این بود که استارتش رو قبل از 7 سالگی زد و این یعنی بیشترین کاری که شما می تونستین انجام بدین مگه قراره تا 7 سالگی مسلط بشه زبانو
در مورد اجبار و تشویق که بر می گرده به هنر شما دیگه

سلام
واقعا فکر می کنی این بیشترین کاری بود که می تونستم انجام بدم؟
کاش اینطور باشد
هنر من که عالیه

مرجان پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام آنی جونم
فدای این کارای عماد نوشتی بشم.بچه ها خیلی شیرینن.من دوسشون دارم.عمادم از اون بچه شیریناست.منم که عاشق شیرینی.یهو دیدی هپلی هپو خوردمش
خدا نگه داره برای بابا مامانش و بابا مامانش رو برای عماد
راستی سفره هفت سین رو تو فیس بوک گذاشتم.البته خیلی ساده هست هاااا

سلام
زیاد هم شیرین نیست
گاهی بسیار لجباز و خود محور می شود
که دلت را حسابی بزند
ممنون
در اولین فرصت میام می بینمش

پاتریشیای جادوگر پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 ب.ظ http://le-temps-retrouve.blogfa.com

ماچش کن از طرف من

حتما

رضا محمدزاده شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://www.rezamohamadzade.blogfa.com

سلام
خوبید ؟
سال خوبی واستون و واسه عماد عزیز آرزو دارم
یه نیگاه به هفت سین شما کردم ای ول داشت دست مریزاد .
شادی و برکت براتون آرزو دارم

سلام
ممنون
خوشحالم به ما هم سر زدین
شما هم سال خوبی داشته باشین
لطف دارین
ممنون

مژگان امینی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:25 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

سلام آنی جان
واقعاْ آن قدر سخت گیری که به خاطر ریخت و پاش گز آردی نمی خری ؟
دستور آش مامانت لطفاْ

سلام خانمی
آره بدم میاد
کل میزها و فرشها آردی می شه
حتما با عکس؟؟

یک دانشجوی پزشکی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://manopezeshki.persianblog.ir/

دیگه عماد خان مردی شده واسه خودش می تونه تنهایی بخوابه.مامان عماد

میدونم
فکر کنم خودم بیشتر از عماد ناراحتم

مریم یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://saghf.blogsky.com

عزیزم فداش بشه خاله
من امروزم کافی نت بودم
واجب بود به شما سلام بدم
ممنون از حضور گرمت عزیزم
عماد جونو ببوس

ممنون خاله عزیز
شما لطف داری عزیزم
حتما

آرمان سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام
ایول! چرا عمو نوروز به من هدیه نداد!!؟
یادمه منم همسن و سال عماد بودم از بابا و مامانم جدا شدم و کلی ذوق داشتم!! .و احساس بزرگ شدن به ادم میده!

سلام
آخیه..شاید حالا سال دیگه کادو بده
چه خوب
عماد که هنوز بهانه میگیره

بیوطن سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ب.ظ

آنی عزیز سلام
در مورد اون اتفاق و اون اس ام اس راستش منم خودم تمایلی به اینکه کسی با خبر بشه ندارم ولی خوب با این صادقونه نوشتتون و همچنین همسر گرامیتون مسلمه که بالاخره یکی بشناسه ...

من خودم به شخصه از این سرک کشیدن خوشم نمیاد حتی اگه بشناسم به روی خودم نمی آرم راحت باشن ...

سلام
اما من دوست ندارم کسی با خبر بشه
ممنون

احمد سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ب.ظ http://elbowroom.blogsky.com

سلام همشیره!
(منظورم همون شیرهای کوپنی بود که لابد شما هم می‌خوردین!)

امید که سال خوبی داشته باشید.
از طرف من عماد جان شیرین کلام را ببوسید.

سلام برادر گرامی
یادش بخیر ..آره خوردم
ممنون

غزل چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ http://ruzname.persianblog.ir

آخی. چقدر پسرتون با نمکه. خدا براتون نگهش داره.

ممنون

توت فرنگی چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://www.tf.blogsky.com

سلام آنی جونم
خوبی؟
وایی چقد این پسرت خوشمزه هست
لپشو محکم بگیر
آنی جونم پیش منم بیا بهت بد نمیگذره اگه بد گذشت با من!
منتظرتم.

سلام
ممنون
دلم نمی یاد
اون با من...
باشه

آنیتا پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ق.ظ http://anitafaramarz.blogfa.com

سلام روز و حالتون تا همیشه نو
جالب بود
وب عماد هم مبارک

سلام
مرسی عزیزم
ممنون

دکتر بارانی جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ق.ظ

ما آپ میخوایم یالا

منم آپ می خوام
بهش میگم

نسیمه جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ق.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

چرا نمی آپی؟

در اولین فرصت می آپم

برهان دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:55 ب.ظ http://borhan-akhavan.blogfa.com

سلام وبلاگ خوبی داری

به من هم سری بزن
و نظر هم بده
[گل]

ممنون

دلژین دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ب.ظ http://drdeljeen.com

سلام آنی جون...خوبی؟چرا آپ نمیکنی؟
عماد جون خوبه؟از طرف من ببوسش

سلام عزیزم
خوبم
الان میگم
حتما ممنون

زبل خان سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ http://zebelestan.blogsky.com

پرده اول: اردشو با قاشق میخوره..؟؟؟!!!

پرده دوم: واقعا اخرش بود..سنت ایران به شما افتخار میکنه...
سوم: این تا کی ادامه داره ونباید بابا رو بغل کرد..؟؟!

هرچی دیرتر بشه سخت تره...

مگه می شه خوردش؟؟
ممنون از سنت ایران
فقط تا چند ثانیه
شاید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد