سلام به دوستای خوبم ممنون بابت کامنت های پر مهرتان،
با عرض شرمندگی و با تاخیر بسیار سال نو، روز زن، روز مرد، روز معلم، روز کارگر و خلاصه تمام مناسبت هایی که من غیبت داشتم مبارک...
حالا یه خاطره بگم و برم سال دیگه بیام..
روز مادر عماد و عسل با آقای همسر رفتن بیرون ،وقتی برگشتن دست بچه ها یکی یه شاخه گل رز تزیین شده بود عماد منو بوس کرد و گل را داد به من گفت روزت مبارک، عسل کمی دورتر ایستاده و نگاه میکنه نزدیک نمیاد انگار دلش نمی خواد گلی که تو دستش هست را به کسی بده... بهش میگم تو هم بیا مامان را بوس کن... کمی نگاه میکنه و میگه خوب باشه... بعد همونجا که ایستاده منو نگاه میکنه و میگه عیدت مبارک (بچه ام هنوز تو حال و هوای عید مونده) خلاصه به هر سختی بود گل را بهم داد.
چند روز قبل جلوی آینه دارم کرم میزنم آمده میگه منم خوشگل کن، گفتم تو خودت خوشگلی اینا مال ماماناست،میگه منم مامانم!!! گفتم اگه مامانی بچه هات کو؟؟؟ گفت رفتن مدرسه...
دوستای خوبم اگه کسی دوست داره تو لاین در ارتباط باشیم ای دی لاین یا شماره آشو خصوصی بذاره البته دوستانی که میشناسم. با تشکر
سلام عزیزم من قبلا میخوندمت گاهی خاموش گاهی روشن
تازه وب لاگ باز کردم ک ادرسشو دادم
ک خراب شده چند روزه
سلام
من خواننده وبلاگ دکتر هستم و البته همشهری... مدتی بود نمینوشتین . فک کردم دیگه نمینویسین تصادفا الان اومدم خوشحالم که حال شما و بچه ها خوبه خدا حفظ کنه بچه ها را ....جالبه که من تا الان نمیدونستم شما شاغلین و الان عکس بچه ها را دیدم بجهت همشهری بودن از آقای دکتر نپرسیدم تا کنجکاوی تلقی نشه و ایشون هم راحتتر باشن
به به! خوشم آمد از آمدنت!
خب راس میگه بچه هاش رفتن مدرس دیگه
بله حتما