در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

در مسیر زندگی

فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

این زردآلوهای خوشمزه

سال ها قبل وقتی دانشجو بودم موقع برگشتن از دانشگاه شهرمان گاهی سر راه برگشت به خانه میرفتم خانه دوستم، همیشه فصل بهار خانه اشون پر از میوه های نوبرانه بود، پدرش بنگاه میوه داشت، و اصرار میکرد بیاید بریم میوه بخوریم یه روز وقتی با کمال میل دعوتش را قبول کردیم و به خانه اشون رفتیم، رفت و یک ظرف زردآلو آورد به چه درشتی و چقدر شیرین... طوری که بعد از خوردن اون زردآلوهای بسیار خوشمزه رفتیم تو حیاط و هسته زردآلو ها را هم شکستیم و مغززردآلو ها را هم خوردیم.کلی هم خندیدیم. 

مزه اون زردآلو ها را هیچوقت فراموش نکردم و دیگه هیچوقت زردآلو به اون درشتی ندیدم، تا امسال وقتی رفتم مغازه و آقای فروشنده گفت زردآلو ملایر بسیار شیرین، نگاه کردم و همون زرد آلوها را دیدم البته بماند که قیمتش چقدر بود، به یاد مزه ای که در گذشته چشیده بودم خریدم .

توی خانه زرد آلوها را شستم و فوری یک دانه از آنها را گاز زدم.... طعم بی نظیرش رفت زیر دندانم به همان خوشمزگی...

اما یه چیزی کم بود... 

چیزی شبیه یک دوست... 

فهمیدم اون زردآلوهای شیرین نبودن که تو ذهن من مانده بود... 

چیزی که لذت بخش بود حضور کسانی بود که آن زمان زندگی را برایم شیرین کرده بودن... 

این آدم ها هستن که خاطره میسازند 

شیرین، خیلی شیرین یا تلخ، خیلی تلخ