امیدم روز پنجشنبه تصادف کرد و دقیقا یک هفته بعد روز پنجشنبه ما را تنها گذاشت
آنقدر غم از دادنش سخت و جانکاه است که هر چه بگویم کم است...
هنوز باورم نمی شودامید عزیزم را از دست دادم...
باورم نمی شود دیگه هیچوقت نمی بینمش..
چقدر سخته،سخت بودن
پشت نقابی سخت پنهان شدن و روزی هزار بار ویران شدن
امیدم،عزیز خاله
قربون لب های ترک خورده ات
قربون سر شکسته ات و گلوی پاره ات...
عزیزم داغونم کردی ...داغونم م م م م م
کاش همه این ها فقط یک خواب باشه
و کسی پیدا شود تا مرا از این کابوس بی تو بودن
بیدار کند...
تو...من
امیدم ...تسلیم نشو ... نشووووو
حالا وقت رفتن نیست
.
.
.
.
.
امید پسر خواهرم است
این هم عکس هایی که قول داده بودم شرمنده دیر شد